تو سرما خوردي و هي مي بوسمت. نگو برو توي ليوان خودت بوس كن. مرا در قبري گذاشته اند كه پر از آب است و يك ماهي انداخته اند توش كه تنها نباشم. ما با هم و با اين سرماخوردگي مي توانيم به شكل مسخره يي آب سرد كن باشيم و از ماهي بودن دست برداريم. اصلن نمي خواهم هيچ نشانه اي از حيات در ما باشد.
+ نوشته شده در ساعت توسط حبيب محمدزاده
|