مثل كرمي كه تمام روزهايش را يا راه رفته باشد يا نه ، و ديگر هيچ نتواند ، مگر اين كه از بلندي بيافتد و خودش را بپيچد ، شايد كمتر طوريش بشود ، خودم را از وسط نصف مي كنم . نيمي براي خودم . نيمي براي تو . حالا خودت براي خودت برو . هر جا خواستي و اگر احتمالن خوشبخت شدي يادت باشد چقدر شبيه به هم هستيم .
+ نوشته شده در ساعت توسط حبيب محمدزاده
|